اومدم با چند تا عکس
این لباس دیروز با بابایی برات خریدیم که میریم عروسی خاله زهرا تنت کنیم
اینجاهم داری تلویزیون نگاه میکنی
این عروسکم که برات خریده بودیم دیروز آوردیم گذاشتیم پیشت کلی ازش میترسیدی و گریه میکردی آخر بابایی پیشت دراز کشید دیگه نترسیدی منم عکس گرفتم
چند تا هم از خوابیدنات عکس میزارم
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی